تصورات اشتباه یک مدیر

در ذهن خود از بین 1 تا 1000 میلیارد، یک رقم را که برای سرمایه کسب و کارتان مناسب می دانید، انتخاب کنید. اصلاً بیایید فکر کنیم شما در یک قرعه کشی، مبلغ 1 میلیارد برنده شده‌اید. می دانید باید چگونه از این پول برای کسب و کارتان استفاده کنید؟

شاید فکر کنید وقتی 1 میلیارد پول داشته باشید، دیگر هر کسب و کاری را می‌توانید راه اندازی کنید و ماهانه چند ده میلیون پول به جیب می‌زنید. این یک تفکر اشتباه است که پول همه چیز کسب و کار است. ریشه کسب و کار مدیریت قوی، اصولی و هوشمندانه است، نه صرفاً سرمایه هنگفت.

یکی از اصلی‌ترین دلایلی که باز هم اشخاص با سرمایه زیاد در کسب و کارشان شکست می‌خورند، عدم مدیریت صحیح از جانب خودشان و یا استفاده از مدیران خبره و کاربلد است. مدیرانی که بدانند در هر وضعیت، بایستی چه تصمیماتی بگیرند و از انجام چه مواردی، خودداری کنند.

از عرش تا فرش؛ با تفکرات اشتباه مدیریتی

بسیاری از افراد تصور می‌کنند وقتی کسب و کاری راه اندازی می‌کنند، دیگر همه چیز تمام است و می‌توانند آزاد باشند؛ در صورتی که راه اندازی کسب و کار، تازه شروع کار است. تفکراتی مانند عدم نیاز کارمندان به نظارت و یا چرخش خودکار کسب و کار، می‌تواند یک کسب و کار را به سمت انحلال ببرد.

شما زمانی به معنای واقعی یک مدیر هستید که کاملاً بر وضعیت، کارمندان و روند کاری کسب و کارتان آگاه باشید؛ اگر نیاز است سریعاً تغییراتی ایجاد کنید و درصد مشتریان ناراضی را به حداقل برسانید؛ هر قسمت از فرآیند خدمات رسانی به مشتری که احساس کردید دچار مشکل است را ترمیم کنید.

اگر شما صاحب یک کارخانه سیمان باشید، آیا آن را به حال خود رها می‌کنید؟ اگر در فرآیند تولید، در دستگاهی مانند آسیاب مشکلی رخ دهد، عملاً خط تولید متوقف شده است و به دنبال آن، ممکن است با ضررهای جبران ناپذیری مواجه شوید. بنابراین یک مدیر، همان شخصی است که به جای رها کردن کسب و کار و به حال خود گذاشتن آن، دائما به دنبال روش‌ها و هدایت منابعی است که در اختیار دارد.

در دوره‌ای که برای شما آماده کرده‌ام، به طور کامل اشتباهاتی که یک مدیر یا کارآفرین می‌تواند آن‌ها را تجربه کند را شرح داده‌ام. ضمناً مقاله رفتار مدیریتی چیست و یک مدیر باید چگونه رفتار کند را اصلاً از دست ندهید تا با رفتارهای یک مدیر باهوش، آشنا شوید و از آن‌ها استفاده کنید.

1- اهمیت هدایت کسب و کار

کسب و کار، درست مانند یک کشتی است که آن را به آب می‌اندازید. باید آن را هدایت کنید. باید این توانایی را داشته باشید که هر موجی به سمت کشتی آمد، از آن به درستی و بدون آسیب دیدن عبور کنید. شخصی که یک کشتی را می‌سازد، نمی‌تواند آن را رها کند و انتظار داشته باشد خودش حرکت کند!

در کسب و کار نیز چنین است؛ وقتی ایده‌ای دارید و آن را راه اندازی می‌کنید، نباید منتظر بمانید تا چرخه کسب و کارتان خودش شروع به حرکت کند. درواقع مدیریت، با ترکیب ایده و هدایت شکل می‌گیرد.

2- عقاید گذشته را فراموش کنید

برخی از افراد تصور می‌کنند که اگر کسب و کاری را راه اندازی کردند، چون مدیر هستند دیگر نیازی به انجام کارهای مختلف ندارند. عقایدی مانند من مدیر هستم و دیگر نیازی نیست کاری انجام دهم، خیلی وقت است که دیگر اعتباری ندارند.

البته این بدین معنا هم نیست که فکر کنید اگر کاری را بلد هستید، تماماً باید آن را خودتان انجام دهید. مثلاً یک رهبر ارکستر را فرض کنید؛ او قطعاً می‌تواند به صورت حرفه‌ای ساز بزند و کاملاً هم در این زمینه تسلط دارد، اما ترجیح می‌دهد تا به‌جای ساز زدن، مدیریت آن‌ها را برعهده بگیرد.

3- درگیر شدن با کارهای فرعی

اگر کسب و کاری راه اندازی کرده‌اید، باید بدانید که یک تفکر اشتباه که اکثر کارآفرینان درگیر آن می‌شوند، اختصاص دادن وقت و انرژی زیاد برای فعالیت‌های فرعی است. فعالیت‌هایی که نه تنها سود زیادی ندارند بلکه مشکلات زیادی را هم به همراه دارند. اگر مدیر کسب و کار خودتان هستید، نباید هدف و فعالیت‌های اصلی را فراموش کنید.

شما به عنوان یک مدیر، باید به بررسی وضعیت شرکت، استخدام و اخراج‌ها، طراحی استراتژی شرکت و تولید محصول یا ارائه خدمات جدید با امکانات جدید بپردازید. بنابراین یکی از تفکرات اشتباه، کمک کننده بودن کارهای فرعی وقت گیر است که اصلاً نباید خودتان را درگیر حاشیه‌ها کنید و بهتر است بر اهداف، ایده‌ها، وظایف و هدایت منابعی که دارید، متمرکز شوید.

4- پایه های کمکی کسب و کارتان را فراموش نکنید

برخلاف مورد قبلی، باید بدانید که اگر بتوانید فعالیت‌هایی با سودآوری زیاد انجام دهید که وقت و انرژی کمی از شما بگیرد، کار مثبتی انجام داده‌اید. درواقع این دسته از فعالیت‌ها، اهرم‌های کسب و کار شما هستند که می‌توانید حتی در مواقعی، از طریق آن‌ها سرمایه لازم برای انجام یک بخش از پلن کاری خود در کسب و کارتان استفاده کنید.

خوب است که از این اهرم‌ها در کسب و کارتان استفاده کنید اما فراموش نکنید نباید اجازه دهید آن‌ها تبدیل به مورد شماره 3 شوند. چرا که از کمک کننده به کند کننده تغییر نقش و کسب و کارتان را در لبه پرتگاه قرار می‌دهند. این تفکر که اهرم‌های کسب و کارتان کمک کننده نیستند، تصوری اشتباه است.

5- هدف و برنامه ریزی را مشخص کنید

خطرناک‌ترین تفکر اشتباهی که یک مدیر یا کارآفرین می‌تواند داشته باشد، عدم نیاز به برنامه ریزی و هدف است. حتی انجام کوچکترین کارها هم بدون برنامه ریزی سخت است؛ چه برسد به اهداف کسب و کار و فعالیت‌های آن که بدون پیروی از یک برنامه مشخص، نتیجه مطلوبی را رقم نمی‌زنند.

بنابراین عدم نیاز به برنامه ریزی و مشخص کردن اهداف، تفکری نادرست است که می‌تواند یک کسب و کار را درگیر آشفتگی، سردرگمی و شکست کند.

جایزه بزرگ برای شما است

شما به عنوان یک مدیر، هزاران برابر کارمندان تلاش می‌کنید. علاوه بر این، شما مدام به آینده فکر و لحظه به لحظه وضعیت کسب و کار را رصد می‌کنید. اگر شما بیشترین سختی را تحمل می‌کنید، فشارهایی را احساس می‌کنید که گاهی اوقات به شدت شما را آزرده می‌کنند، باید بدانید که در آخر جایزه بزرگ برای شما است.

اگر کارآفرین یا مدیر کسب و کاری هستید؛ درآمد و پیشرفتتان بسیار منعطف است. برای مثال شما می‌توانید با تبدیل چند مشتری به مشتریان وفادار، سود خود را افزایش دهید. اگر محصولی ارائه می‌دهید، با تبلیغات بیشتر به فروش آن کمک کنید که در نهایت سود بیشتری را نصیب شما می‌کند.

اما کارمندی که برای شما کار می‌کند، یک حقوق ثابت دارد. اگر آن کارمند به واسطه خوش رفتاری با مشتری، سبب شود تا آن مشتری 10 برابر گذشته از شما خرید کند، در نهایت شما سود بیشتری کرده‌اید و کارمند همان حقوق ثابتی که برای او مشخص شده بود را دریافت می‌کند. سود او نهایت 500 هزارتومانی است که می‌خواهید برای عیدی به او بدهید!

بنابراین سختی زیاد را شمایی که کسب و کارتان را راه اندازی کرده و مدیریت آن را بر عهده گرفتید، تحمل می‌کنید؛ شمایید که کمترین خواب و بیشترین ساعت کاری را دارید. سود بیشتر هم برای شمایی است که مدیر هستید!

آنچه که به بررسی آن در این مقاله پرداختم . . .

تفکرات اشتباهی بود که اکثر کارآفرینان و مدیران درگیر آن‌ها هستند. تفکراتی که بدون شک می‌توانند به کسب و کارها آسیب بزنند و آن‌ها را با مشکلات مختلفی مواجه سازند. 5 تفکر اشتباه یک مدیر را بررسی کردیم، که هر کدام به نوعی بر کسب و کار می‌توانند تأثیر زیادی بگذارند؛ از فعالیت‌های کند کننده‌ای مانند کارهای فرعی گرفته تا کمک کننده‌هایی مانند پایه‌های سودرسان که انرژی و وقت کمتری نیاز دارند.

به مطالعه کردن ادامه بدید...