قانون پارکینسون حرف دل خیلی از ماهاست. وقتی با این قانون آشنا بشوید، تازه میفهمید که چقدر با آن دست و پنجه نرم میکردید. فرقی نمیکند که زن باشید یا مرد؛ وظیفه کارمندی داشته باشید یا مدیریت؛ اصلاً حتّی فرقی نمیکند که چند سالتان است.
در هر حالتی، به احتمال بسیار زیاد با قانون پارکینسون مواجه شدهاید. قانونی که اگرچه در ظاهر خوب نیست و یک نارضایتی از انجام کارها را توصیف میکند، امّا میتواند تلنگری هم باشد تا بتوان به کمک آن، در زمان صرفهجویی کرد.
قانون پارکینسون چیست؟
پارکینسون یک بیماری است. امّا قانون پارکینسون مربوط به یک بیماری روانی است که در مدیریت هم کاربرد بسیار زیادی دارد. امّا به طور کلی، هیچ شباهتی بین اختلال عصبی پارکینسون و این قانون، وجود ندارد.
در سالهای بسیار دور یعنی 19 نوامبر سال 1955 میلادی، سیریل نورثکوت پارکینسون که یک تاریخدان و نویسندۀ انگلیسی بود، قانونی را در نشریه اکونومیست منتشر کرد که اکثر انسانها به خوبی آن را بارها و بارها در زندگیشان درک کردهاند.
قانون پارکینسون را همین آقای سیریل پارکینسون بیان کرده است.
حرفی که این قانون میخواهد بزند این است که:
انجام هر کاری، بدون توجّه به شرایط و نوع آن، به همان اندازهای زمان میبرد که برای آن زمان در نظر گرفته شده است.
و یا به بیان بهتر اینکه:
اگر ما برای کار یا یک پروژه، سرمایههایی مثل زمان را در نظر بگیریم، آن پروژه یا کار، به نحوی به پایان میرسد که متوجّه میشویم تمام آن سرمایهها را مصرف کردهایم.
قانون پارکینسون بامزه و البته قابل تامل است و وقتی عجیبتر میشود که بدانید به احتمال زیاد، در انتهای انجام کار، با خود میگویید چقدر خوب شد که 2 هفته وقت داشتم، وگرنه در یک هفته نمیتوانستم آن را انجام دهم.
پارکینسون اعتقاد داشت که هرچه کارهایی که میخواهیم انجام دهیم، بزرگتر و حجم بیشتری داشته باشند، بازده و کارآیی آنها کمتر میشود. امّا خودتان هم خوب میدانید وقتی در یک کار موفق شدهاید و نه بَرنده، که آن را در مدت زمان کمتری، با بازدهی بالاتری به پایان برسانید.
از دستش نده: آیا قانون جذب وجود دارد؟ باور کنیم یا نه؟
مثالهایی از قانون پارکینسون
مثلاً تصوّر کنید به شما بگویند برای انجام یک پروژه کاری، 2 هفته زمان دارید. ممکن است اگر همان کار با همان میزان فشردگی و پیچیدگی را به شما میدادند و توقع تحویل 1 هفتهای را داشتند، شما آن کار را در یک هفته انجام میدادید امّا وقتی 2 هفته زمان میدهند، این کار، 2 هفته زمان میبرد.
خیلی وقتها، وقتی که تقریباً نصف الان تان قد داشتید و معلمتان تکالیفی به شما میداد، در همان لحظه با خود میگفتید که چقدر زمان خوبی برای انجام این کار دارم امّا در اکثر مواقع آن را به روزهای آخر موکول میکردید و حتّی ممکن بود از حجم تکالیف و مدت زمان کم هم شکایت میکردید.
فرض کنید باید یک پروژه طراحی سایت را در عرض 1 ماه تحویل دهید. حجم کارها را برای خودتان مشخص میکنید و آن را انجام میدهید. وقتی نزدیک به ددلاین پروژه میشوید، ممکن است استرس داشته باشید و فکر کنید شاید در این مدت زمان باقی مانده، نتوانید باقی کار را انجام دهید.
امّا امان از دست این قانون آقای نورثکوت! اینجا این قانون میگوید که اصلاً شاید زمان واقعی انجام این پروژه، 3 هفته بوده است ولی چون برای آن 4 هفته مشخص کرده بودید، کارهم همان قدر زمان برده است.
خیلی وقتا براتون پیش اومده که رفتین کارتون رو توی یک سازمان انجام بدین و به نظرتون سریع کارتون باید انجام شه ولی متوجّه میشین که حتّی یک امضاء ساده هم ممکنه ساعتها طول بکشه! در این حالت، قطعاً کارمندای اون سازمان درگیر قانون پارکینسون شدن. بعد از این قانون هم درگیر پارادوکس زِنون میشن و هیچوقتم کارتون امضاء نمیشه!
خرید کتاب قانون پارکینسون: جستارهایی دربارۀ توهمات مدیریتی از سیریل نورثکوت پارکینسون
چرا درگیر قانون پارکینسون میشوید؟
همۀ شما دلتان میخواهد که واقعاً اگر انجام کاری، زمان کمتری نیاز دارد، این کار را بکنید تا بتوانید در وقتتان صرفهجویی کنید. امّا همانقدری که گیر افتادن در دام این قانون راحت است، خارج شدن از آن، سخت به نظر میرسد.
هر شخصی، میتواند برای توجیه اینکه چرا درگیر این قانون شده است، دلایلی داشته باشد. امّا عمدتاً شما درگیر میشوید چون:
- وقتی به شما میگویند یک پروژه 6 ماه زمان نیاز دارد، ناخودآگاه با خود فکر میکنید حتماً آنقدر کار دشوار و سنگینی است که 6 ماه باید برای انجام آن زمان بگذارید.
- با خودتان میگویید اینکه من بجای 3 هفته، کارم را در 4 هفته به پایان برسانم، پاداشی نصیبم نمیشود.
- در مدت زمان بیشتر، فشار کمتری به شما وارد میشود.
- اگر بخواهید به گونهای برنامه ریزی کنید که کار را زودتر انجام دهید، به شک میافتید. به همین دلیل، تا لحظه آخر وقت را برای انجام پروژه صرف میکنید.
دلایل دیگری هم وجود دارند که باعث میشوند تا متوجّه شوید منابعی بیشتر از آن چیزی که واقعاً انجام یک کار نیاز داشته است را صرف کردهاید.
مبارزه تن به تن با پارکینسون
امّا نوبتی هم که باشد، نوبت شماست.
قانون پارکینسون، اثرات منفی وحشتناکی دارد و حتّی در مواقعی، میتواند بهترین فرصتها را از شما دور کند.
تصوّر کنید بخاطر این قانون، وقتتان را بیشتر از آن چه نیاز بود صرف انجام یک کار کردید و نتوانستید یک پروژه بیشتر یا حتّی زمان بهتر و بیشتری برای اوقات فراغتتان داشته باشید.
اینکه بخواهید علیه این قانون زندگی کنید، تصمیم خوبی است. امّا پیاده سازی آن، قطعاً کار آسانی نیست. طبیعیه؛ دائماً از خودتان میپرسید کار درستی کردهاید که یک پروژه را با صرف نصف منابعی تخصیص یافته، انجام دادهاید یا نه.
وقتی درگیر قانون پارکینسون هستید، اضطراب، استرس، فشار کاری، فشار روانی، نارضایتی از نتیجه انجام کار و نرسیدن به کیفیت دلخواه، سرتاسر وجودتان را پُر میکند.
یکی از دلایل خشم و عصبانیت کارکنان در کسب و کارها، همین قانون آقای سیریل است. مثلاً فکر کنید به کارمندانتان چندین کار میدهید و از آنها میخواهید که تمامشان را در ماه جاری، انجام دهند. متاسفانه در این حالت، احتمالاً کارمندان شما اطلاعی از این قانون ندارند و فکر میکنند تمام آن کارها، یک ماه زمان نیاز دارد.
و نتیجه این میشود که هر روز کارمندانی را میبینید که دائماً آشفته و سردرگم هستند و از حجم کاری بالا و زمان کم، مینالند. نیاز مشتریان هم نتوانستید بهموقع و بهبهترین شکل، برآورده کنید.
جالب است بدانید که قانون پارکینسون مثل قانون مورفی، میتواند باعث شود تا کارهایتان نسبت به برآوردی که در ابتدا داشتهاید، بیشتر طول بکشند.
از دستش نده: تفویض اختیار آمرانه یا ناظرانه؛ کدام یک؟
امّا چطور میتوان با این قانون مبارزه کرد؟
برای مبارزه با این قانون باید:
- اول از همه بپذیرید که شما درگیر این قانون شدهاید
- اگر مدیر هستید، در هنگام استخدام به این موضوع توجّه داشته باشید و به کارکنانتان آموزش دهید که چگونه از زمانشان، بهترین استفاده را بکنند
- فعالیتهایتان را به اجزای کوچک تقسیم کنید و برای هر کدام از آن ها، زمان مشخص معقولی در نظر بگیرید
- قرارها یا کارهای دیگرتان را به خاطر کار اصلیتان کنسل نکنید. بلکه به خود بگویید باید این کار را قبل از آنکه به قرارم بروم، تمام کنم
- پاداشی برای خودتان یا کارمندانتان در نظر بگیرید تا اگر یک کاری زودتر از موعد انجام شد، متوجّه تفاوت آن با گذشته بشوید
- کارهای دیگری را به پس از نصف مدت زمان کار اصلی، اضافه کنید. مثلاً اگر 4 هفته زمان مشخص شده است، یک کار مهم دیگر را برای بعد از دو هفته یا سه هفته از شروع کار اولتان زمانبندی کنید. اینگونه میدانید که اگر تا 2 هفته کار 4 هفتهای را انجام ندهید، درگیر چندین پروژه میشوید و سردرگمی تمام وجودتان را در بر میگیرد
- برای خودتان انگیزه ایجاد کنید و روزی 5 دقیقه را به فکر کردن اهدافتان اختصاص دهید
- مزایای اینکه زودتر کار را به پایان برسانید را برای خودتان بنویسید
- هر کاری به ذهنتان میرسد را دقیقاً در همان لحظه انجام دهید و آن را به تعویق نیاندازید
- در طول انجام یک کار، کمترین زمان را به مهمترین بخش کار اختصاص دهید
در ادامه برخی از مهمترین این موارد را توضیح میدهم.
از دستش نده: مگه نمیگی وقت کم میاری؟ دلیل دیگش رو توی این پست ببین
1. به صورت پلهای برنامه ریزی کنید
یکی از بهترین کارها برای اینکه بتوانید قانون پارکینسون را از زندگیتان دور کنید، استفاده از برنامه ریزی پلهای است.
وقتی شما میخواهید از پلههای یک ساختمان بالا بروید، گام بعدیتان که یک پله است را میبینید و پایتان را روی آن میگذارید. تصوّر کنید اگر هر بار که میخواستید از یک پله بالاتر روید، مسیرهای متفاوتی وجود داشت، چقدر سردرگم میشدید.
اگر شما بتوانید در کارهایتان، مشخص کنید که گام بعدیتان چیست، به راحتی میتوانید قانون پارکینسون را دور بزنید. لازم نیست یک کار را به صورت کامل در ذهنتان تجسم کنید. شما باید کارتان را به اجزای کوچکی تبدیل کنید. برای هر کدام از آنها، یک ددلاین در نظر بگیرید.
2. مهمترین کارها را با کمترین زمان، مچ کنید
وقتی کارهایتان را به اجزای مختلفی تقسیم کردید، قطعاً بخشی از آنها مهمتر از دیگر بخشها هستند. وقتی میخواهید ددلاین هر کدام را مشخص کنید، نباید برای همۀ آنها، یک زمان مساوی در نظر بگیرید.
یکی از اشتباهاتی که سبب میشود تا نتوانید قانون پارکینسون را شکست دهید، اختصاص زمان زیاد به کارهای مهمتر و فشردهتر است. به نظر هم درست میرسد امّا این راه مناسبی برای مخالفت با این قانون نیست.
شما باید بر عکس این عمل کنید. یعنی زمانهای کمتر را به کارهایی اختصاص دهید که فکر میکنید زمان بیشتری نیاز دارند.
3. کارها را روی هوا بزنید
قانون پارکینسون، شما را وسوسه میکند تا وقتی یک کاری به ذهنتان میرسد، آن را به زمان دیگری موکول کنید. موکول کردن کارهایی که میتوانید آنها را در چند دقیقه انجام دهید، تنها باعث میشود تا سردرگم و سردرگم شوید.
مثلاً وقتی به صورت ناگهانی، یادتان میافتد که باید به همکارتان زنگ بزنید، همان لحظه این کار را انجام دهید. نگذارید دائماً کارها روی هم جمع شوند.
این فکر هم که میتوانید جزء برنامه هایتان بگذارید تا کارهای کوچکی مثل این را انجام دهید را دور بریزید. نباید به این فکر باشید که حالا برنامهریزی کردهاید در فلان روز فلان ساعت یک تماس کاری بگیرید. اگر میتوانید آن را زودتر انجام دهید، سریعاً این کار را بکنید.
4. انگیزه داشته باشید و از عواقب قانون پارکینسون بترسید
یکی از بهترین راهها برای اینکه کارهایتان را با صرف منابع کمتر به پایان برسانید، داشتن انگیزه است. معمولاً افرادی که انگیزهای ندارند، میخواهند دائماً کار را عقب بیاندازند. نتیجه این میشود که انجام کار تا آخرین دقایق باقی مانده، طول میکشد.
ما که این حرفها را نداریم؛ ولی ترسیدن کم، میتواند اثربخش باشد. مثلاً اگر شما بدانید که وقتی کارتان را در مدت زمان کمتری به پایان نرسانید، پول، تفریح یا هر چیز مهم دیگری را از دست میدهید، دائماً تلاش میکنید تا کاری که دیگران در 1 ماه انجام میدهند را در 2 هفته انجام دهید.
ایلان ماسک، اول انگیزه بوده و بعداً دست و پا درآورده. شاید شنیده باشین که این شخص، حرفش اینه که باید کار 2 ساله رو در مدت زمانی مثل 3 ماه انجام داد. چرا باید 2 سال وقت گذاشت تا ببینین میشه یا نه. میبینین چطوری با استفاده از انگیزه، تونسته مثل یک مرد، مقابل قانون پارکینسون واسته؟
لُبِّ کلام اینکه . . .
قانون پارکینسون یک قاتل نامرد است. قاتل باارزشترین چیزی که در زندگی دارید؛ وقت شما!
بسیاری از شماها، بدون اینکه بدانید، درگیر این قانون شدهاید. آنقدر هم در آن غرق هستید که به سختی میتوانید از آن خارج شوید. امّا مهم این است که به هر حال میتوانید از این وضعیت، بیرون بیایید. نگذارید وقتهایی که میتوان به کارهای دیگر اختصاص داد را این قانون لعنتی بکشد.
شما وقتی برای تلف کردن ندارید. باید همه چیز را در کوتاهترین زمان ممکن (که نصف آن چیزی است که همین الان به ذهنتان رسید) انجام دهید. برای همین صفر تا صد بیزینس و راه اندازی کسب و کار که نتیجه سالیان طولانی مطالعه و تجربه است را فقط در 3 ماه قرار است آموزش ببینید.
همین حالا در دوره جامع کسب و کار ثبت نام کنید. تمام بخشهای مهم بیزینس که در دنیای امروز به دردتان میخورد را میتوانید در 3 ماه آموزش ببینید. نگران نباشید، با در نظر گرفتن قانون پارکینسون، این زمان را مشخص کردم!